فلک تیغ ستم کی از من مهجور از جویای تبریزی غزل 518

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

فلک تیغ ستم کی از من مهجور بردارد؟

1 فلک تیغ ستم کی از من مهجور بردارد؟ کجا از عاشقان زار دست زور بردارد؟

2 ز چشم اشک ندامت بسکه دردآلود می ریزد ز سیلاب سرشکم بحر رحمت شور بردارد

3 دلم در خوردن خوناب غم زین پس نیندیشد نپرهیزد امید از خویش چون رنجور بردارد

4 ز بس گردیده پر شور شرارت جای ان دارد که طرح خانهٔ خود از دلت زنبور بردارد

5 دمی با خود برآ تا رستم دوران شوی جویا چو بگردد کمان حلقه از خود زور بردارد

عکس نوشته
کامنت
comment