1 ای آن که به وحدت خردت راهبرست طی کردن این راه به پای دگرست
2 هر گام درین بادیه چندین خطرست ترک دو جهان، علاوه ترک سرست
1 دلبستگی نماند به وارستگی مرا وارستگی مباد ز دلبستگی مرا
2 آسودگی به شربت مرگم علاج کرد دشمن طبیب گشت درین خستگی مرا
1 تا آفت غم لازمه طبع شراب است می بوی خوش و ساغر ما چشم خراب است
2 چون نشکندم دل، که ز پوشیدن رویت آن را که شکستی نرسد، طرف نقاب است
1 ........... ...........ست
2 تا سرزده از شمع چنین بیادبی پروانه ز عشق شمع وا سوخته است