1 ای آنکه تو را نظیر و همتا نبود واندر همه علم جز تو دانا نبود
2 افتاده و ناتوان چو موریم ضعیف زیرا که به غیر از تو توانا نبود
1 صبوح روی تو بر ما دوامست شب هجران تو بر ما چو شامست
2 هرآنکو نیست عاشق بر جمالت در این عالم بگو تا خود کدامست
1 دلبر سنگ دل شوخ جفاپیشهٔ ما نگذرد بر دل سنگین تو اندیشهٔ ما
2 شب هجرانت درازست و چو زلفت تاریک ننهادی به جز از خون جگر توشهٔ ما
1 داغ فراقت دل من سوختست وز همه عالم نظرم دوختست
2 عشق تو در جان و دلم آتشی از غم هجران تو افروختست