گفتا کئی تو من بنده تو از کمال خجندی غزل 908

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

گفتا کئی تو من بنده تو

1 گفتا کئی تو من بنده تو بیجرم از چشم افکنده تو

2 گاهی ازین در گاهی از آن در باری زهر در جوینده تو

3 در جست و جویت ز آنم که باشد جوینده تو با بنده تو

4 گر پای امکان پیش است ما را باشد درین ره پوینده تو

5 گوی آن دهانرا باشد که ما را سازد به بوسی شرمنده تو

6 دل کز بر من گم شد تو داری دانستم ای جان از خنده تو

7 گفتی کمالت بهر چه گویند آن رو که باشم من بنده تو

عکس نوشته
کامنت
comment