محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

که زد بر یاری ما چشم زخمی از محتشم کاشانی غزل 7

غزل 7 ام از 972 غزلیات

که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا

1 که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا که روزی شد پس از وصل چنان هجر چنین ما را

2 تو خود رفتی ولی باد جنون خواهد دواند از پی بسان شعلهٔ آتش من مجنون رسوا را

3 تو خود رو در سفر کردی ولی صحرا سپر کردی به صد شیدائی مجنون من مجنون شیدا را

4 فرس آهسته ران کاندر پیت از پویه فرسوده قدمها تا به زانو گمرهان دشت پیما را

5 شب تاریک و گمراهان ز دنبال تو سر گردان برون ار از سحاب برقع آن روی مه آسا را

6 خطر گاهیست گرد خرگهت از شیشهای دل خدا را بر زمین ای مست ناز آهسته نه پا را

7 چو میرد محتشم دور از قدت باری چو باز آئی به خاکش گه گهی کن سایه گستر نخل بالا را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا

شاعر شعر که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا چه کسی است ؟

شاعر شعر که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا محتشم کاشانی می باشد.

شعر که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا چیست ؟

قالب شعر که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا غزل است

مضمون اصلی شعر که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر