-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کیست که از ره کرم حاجت ما روا کند واقف حال ما شود، چاره کار ما کند
2 آن که دو عالم از پی اش غرقه بحر حیرتند جان به لب رسیده را با غمش آشنا کند
3 سر به وفا نهاده ام پیش سگان درگهش می کشم این جفا به سر، عمرم اگر وفا کند
4 نیستم آن که چون قلم سرکشم از خطت دمی بند ز بند من اگر تیغ اجل جدا کند
5 رهبر ما شود یقین خضر به آب زندگی گر نظری به مردمی چشم تو سوی ما کند
6 گفتمش از ازل خدا مهر تو با گلم سرشت گفت ندانی این قدر، هرچه کند خدا کند
7 در شب هجر چون برد خسته نسیمی ره به تو شمع هدایتی مگر لطف تو رهنما کند