محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

آن که آیینهٔ صنع از روی از محتشم کاشانی غزل 55

غزل 55 ام از 972 غزلیات

آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت

1 آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت همهٔ آیینهٔ رخان را خجل از روی تو ساخت

2 طاق ایوان خجالت گذرانید ز مه آن که بالای دو رخ طاق دو ابروی تو ساخت

3 نخل بند چمن حسن تو بر قدرت خویش آفرین کرد چو نخل قد دلجوی تو ساخت

4 بهر قتل دو جهان فتنه چو زه کرد کمان کار خویش از مدد قوت بازوی تو ساخت

5 آسمان حسن گران سنگ تو چون می‌سنجید مهر پر کوکبه را سنگ ترازوی تو ساخت

6 مرغ دل با همهٔ بی‌بال و پریها آخر آشیانی عجب اندر شکن موی تو ساخت

7 فلک از درد سر آسود که در او عشق سر پرشور مرا خاک سر کوی تو ساخت

8 فکر کار دگران کن که فلک کار مرا به نخستین نگه از نرگس جادوی تو ساخت

9 دید فرمان تو در خاموشی لعل تو دل رفت و پنهان ز تو با چشم سخنگوی تو ساخت

10 وه که هرگه قدمی رنجه به بزمم کردی پیش دستی صبا بی خودم از بوی تو ساخت

11 محتشم مرتبهٔ عشق به اعجاز رساند این که یک مرتبه جا در دل بدخوی تو ساخت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت

شاعر شعر آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت چه کسی است ؟

شاعر شعر آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت محتشم کاشانی می باشد.

شعر آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت چیست ؟

قالب شعر آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت غزل است

مضمون اصلی شعر آن که آیینهٔ صنع از روی نیکوی تو ساخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر