-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن کیست سواره که بلای دل و دین است صد خانه برانداخته در خانه زین است
2 ماهی ست درخشنده چو بر پشت سمند است سروی ست خرامنده چو بر روی زمین است
3 آشوب جهان است اگر اسپ سوار است آسایش جان است اگر بزم نشین است
4 در آتش و آبم ز دل و دیده چو دیدم کافروخته رخسار و عرق کرده جبین است
5 برتافت ز من رو گره افکند در ابرو اینک سر و شمشیر اگر بر سر کین است
6 گر قصه خود عرضه رایش نتوان کرد صد شکر خدا کو همه دان و همه بین است
7 گفتم که سخنرانی جامی ز لب توست از پسته شکر ریخت که آری سخن این است