کیست که آرد گهی باز از آشفتهٔ شیرازی غزل 1095

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

کیست که آرد گهی باز زماه خرگهی

1 کیست که آرد گهی باز زماه خرگهی تا که مشام جان به تو تازه کنیم گه گهی

2 صبح بود بعاشقان گر چه نتابد آفتاب پرده اگر فروهلد در شب ماه خرگهی

3 صبر زعاشقان مجو ایکه بعقل غره ای منع دل از چه میکنی ایکه نداری آگهی

4 ایکه بنعمت اندری تن زچه پروری ببین اسب رود به لاغری گاو بماند زفربهی

5 ای خم طره تو چین آن سر زلف را مچین حیف بود که عمر ما روی نهد بکوتهی

6 گوی بخورد صولجان هیچ نکرد از او فغان چند خروش میکنی ای دهل میان تهی

7 همچو رخت در آسمان ماه کجا تمام هست با چو قدت ببوستان سرو کجا بود سهی

8 نافه گشاست زلف او آشفته نفخه ای بجو خیز که داغ اندرون روی نهاده بربهی

9 گمشده طریقتم رانده از شریعتم ای شه رهنما علی رحم کنی تو بر رهی

عکس نوشته
کامنت
comment