- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن کیست که شهری همه دیوانه اویند مفتون شده نرگس مستانه اویند
2 زان پیش که شمع رخش افروخته گردد مرغان اولی اجنحه پروانه اویند
3 زان دم که به پیمانه لبش چاشنیی ریخت جانها مگسان لب پیمانه اویند
4 هر کس که ز عشقش زده دم از مژه خوبان جاروب کشان در کاشانه اویند
5 چشمان منش خانه و من مرده ز غیرت کین مردمکان بهر چه هم خانه اویند
6 زلف ار به کفم می ننهد کاش ببخشد مویی دو سه بگسسته که در شانه اویند
7 افسانه جامی مشنو خواجه که خلقی در خواب اجل رفته ز افسانه اویند