-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کیست آن شوخ که مهمان تهیدستان است که ز سر تا به قدم شعبده و دستان است
2 مجلس از رشک رخش داغ نه گلزار است خانه از سرو قدش طعنه زن بستان است
3 تا لبش چاشنیی در قدح باده فکند رفته بر چرخ برین عربده مستان است
4 عیش را داد بده کام دل از می بستان که ز هر گوشه صدای بده و بستان است
5 نگسلم طفل وش از دایه لطفش هر چند که سیه کرده ز بخت سیهم پستان است
6 خضر و سرچشمه او می طلبی خیز و بجوی آن خط سبز و لب لعل که گر هست آن است
7 جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز چون تو را کعبه مقصود به ترکستان است