آن سرو ناز بر لب بام ایستاده کیست از جامی غزل 175

آن سرو ناز بر لب بام ایستاده کیست

1 آن سرو ناز بر لب بام ایستاده کیست بر طرف آفتاب کله کج نهاده کیست

2 بگذار ذکر حور و حدیث قصور او بالای قصر آمده آن حورزاده کیست

3 گویند دل برای چه دادی به مهر او آن کس که دیده شکل وی و دل نداده کیست

4 هر جا گهی پیاده کند گشت و گه سوار آنجا گل سوار و سرو پیاده کیست

5 ای شیخ شهر چند ملامت کنی مرا بی ذوق جام باده و معشوق ساده کیست

6 تا دیده اند جام لبش اهل صومعه آن کو نکرده خرقه خود رهن باده کیست

7 از پا فتاد جامی و آن شوخ سنگدل هرگز نگفت بر سر این کو فتاده کیست

عکس نوشته
کامنت
comment