- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش بی گنهی که او شد من بکشم غرامتش
2 لحظه به لحظه درستم غمزة او قیامتی می کند وز کاقری نیست غم قیامتش
3 گو سر زلف او بکش پرده بر آفتاب و مه تا نفتد به خاک ره سایه سرو قامتش
4 جان که همیشه داشتی دوست تردد و سفر دوستی در تو شد داعیة اقامتش
5 قبله تونی به پارسا چند کنیم اقتدا زآنکه به قبله خطا نیست روا امامتش
6 ای به نصیحت آمده پیش ز هوش رفته رفته ز پیشه عقل او تا نکنی ملامتش
7 دید کمال در رخت نور خدا معاینه شیخ که عاشقی کند باشد ازین کرامتش