-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی حق زیادت رفته و مشغول فکر باطلی
2 در ره کج می روی چون مار با صد پیچ و تاب در طریق راستی ای کهل کاهل، کاهلی
3 نقش می بینی ز دنیا بی خبر از باطنش می دوی این ما را در پی، چو طفل از جاهلی
4 از شمار نقره و زر می شود دستت سیاه تا چه خواهد کرد مهرش چون کند جا در دلی
5 می کشی چون سرو قد مغرور می گردی به خود لیک واقف نیستی از آن که بس بی حاصلی
6 نقش بر دیوارهٔ دل بسته ای صد آرزو در پی هر آرزو داری خیالی باطلی
7 حب درویشان که مفتاح سرای جنت است داده ای از دست، در فکر سرا و منزلی
8 هر چه هستی با خدای خویشتن مشغول باش ز این دو صورت نیست بیرون ناقصی یا کاملی
9 مشکلت آسان نمی گردد سعیدا هیچ گاه تا تو در تدبیر آسان گشتن این مشکلی