کی به چشم آرم لباس از امیرعلیشیر نوایی غزل 11

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه را

1 کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه را من که خواهم دلق فقر و گوشه میخانه را

2 طایر فرخنده عیش است رام نقل و می از پی صیدی چنین میریزم آب و دانه را

3 بهر ما دریا کشان باید که سازد می فروش از تغارش جام را وز خم می پیمانه را

4 خویش را کشتم چو می کردی علاجم ای حکیم هر که را باشد خرد چون می دهد دیوانه را

5 مستی آرد بوی خاک میکده ای پیر دیر گویی اندودی به لای باده این کاشانه را

6 غفلت آرد واعظا در دل مسلسل گفتنت ساختی گویا ز بهر خواب این افسانه را

7 یک دمم با یاد نی احباب آید نی رقیب چون بگنجد آشنا کی ره بود بیگانه را!

8 کلبه ام صد رخنه از سنگ حوادث کرد چرخ بر سرم خواهد فکندن گویی این ویرانه را

9 جان فدایت سازم ای فانی اگر خواهی رساند وقت جان دادن به سر وقتم دمی جانانه را

عکس نوشته
کامنت
comment