- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسی که بر لب لعل تو کامرانی یافت چو خضر تا به ابد عمر جاودانی یافت
2 هر آنکه دید رخت جان آشکارا دید هر آنکه یافت لبت آب زندگانی یافت
3 هر آنکه رسته دندان چون در تو گزید زجزع دامن پر لعل های کانی یافت
4 کسی که بر گل رخسار تو فکند نظر کنار خویش پر از اشک ارغوانی یافت
5 دلا مگرد پی وصل ملک ناممکن که رایگان نتوان گنج شایگانی یافت
6 لب از هوای لبت باد سرد و حسرت دید دل از لقای رخت داغ لن ترانی یافت
7 لبش مجوی که کام سکندر است و چو زو نیافت کام سکندر تو چون توانی یافت
8 به وصل خویشم برنا و چشم روشن کن کزین توانی اقبال آسمانی یافت
9 به زندگانی باقی رسان مرا به شبی کزین توانم کام از جهان فانی یافت
10 به بوی جامه نه پیری ضریر برنا شد شب وصال نه زالی ز سر جوانی یافت