- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنکه از داغ فراقت جگرش سوخته است یار اغیار شدن بیشترش سوخته است
2 اولین گام بود راه به مقصد چون برق هر که از گرم روی بال و پرش سوخته است
3 دوری از مال جهان جوی که آسوده شوی جگر لاله ز پهلوی زرش سوخته است
4 شعلهٔ آه زلب تا مژه ام را دریافت عالم هجر نگر خشک و ترش سوخته است
5 خویش را شمع صفت می دهد از آه به باد هر که از آتش عشقت جگرش سوخته است
6 تیر آهم ندهد داد فلک را جویا مگر از آتش دل بال و پرش سوخته است