کیست به عالم مرا غیر از جهان ملک خاتون غزل 776

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

کیست به عالم مرا غیر غمت دستگیر

1 کیست به عالم مرا غیر غمت دستگیر ای بت نامهربان هان ز غمم دستگیر

2 ای تو خداوند و ما از دل و جان چاکرت هم نظر مرحمت باز مگیر از فقیر

3 گر بکشی بنده ام ور ننوازی غمین چاره بجز صبر نیست کز تو ندارم گزیر

4 روی تو برگ سمن بوی تو مشک ختن قد تو سرو چمن سایه ز ما برمگیر

5 باد سحر گوییا می وزد از کوی دوست زآنکه جهان مست شد باز ز بوی عبیر

6 ای دل مسکین برو بر سر کوی وفا روی مگردان ز کس گر بزنندت به تیر

7 گفت خرد ترک کن عشق بتان، چون کنم کرد به لطف آن صنم جان جهانی اسیر

8 در غم هجران او صبر و دل من کجا چون بشکیبد مرا دیده از آن بی نظیر

9 صبر مفرما مرا در غم هجران او چون کند آخر بگو طفل صبوری ز شیر

10 هست بسی خوبروی در همه آفاق لیک کس نبود در جهان چون بت من دلپذیر

11 کعبه ی جان و جهان در طلب وصل تو خار مغیلان بود پای دلم را حریر

عکس نوشته
کامنت
comment