- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که میرود بجناب رفیع آصف عهد که با فلک ز علو بر زد آستانه او
2 غیاث دولت و دین هندوی مبارک رای که مثل او بهنر نیست در زمانه او
3 ستوده ئی که بود با نسیم الطافش دم مسیح خجل از هوای خانه او
4 نپرسدش که چرا وعده را وفا نکند نداند آنچه بباشد درین بهانه او
5 اگر ز بنده برافروخت آتش غضبش بآب دیده نشاند رهی زبانه او
6 و گر زقلت مال است دور باد ازو که اینقدر نتوان یافت در خزانه او
7 ز دام غم نرهد تا بحشر مرغ دلم اگر وظیفه نیابد دمی ز دانه او
8 چگونه باز کند خو ز دانه کرمش دلی که نیست بجز مرغ آشیانه او