ای که جان و دل آگاه تو را همراه است از جامی غزل 150

ای که جان و دل آگاه تو را همراه است

1 ای که جان و دل آگاه تو را همراه است بی تو آگه نیم از خویش خدا آگاه است

2 مدت صحبت تو عمر گرانمایه ماست آه ازین عمر گرانمایه که بس کوتاه است

3 غم تو از دل ما در همه دلها ره کرد راست است این که ز دلها سوی دلها راه است

4 دل نمی خواست جدایی ز تو اما چه کنیم دور ایام نه بر قاعده دلخواه است

5 واقعا نیست ز من غمزده تر کس به جهان شاهد حال من این واقعه ناگاه است

6 رفت بر باد چو کاه از غم تو عمر عزیز روی بنما که فراق تو قوی جانکاه است

7 جامی از دست بشد کار ز تاثیر قضا چاره کار رضینا بقضاء الله است

عکس نوشته
کامنت
comment