1 آن کس که مرا با دل غمناک بر آورد نتواندم از بوتهٔ غم پاک بر آورد
2 آن نشأیِ شوخی که بر آورد گل از شاخ چون لاله مرا با جگر چاک بر آورد
3 دود دلم از چشم بداندیش نهان است با آن که سر از روزن افلاک بر آورد
4 ذاتش هم خود روست، از آن غیرت معشوق در بر رخ نظارهٔ ادراک بر آورد
5 آن گنج که جوید ز ملایک دل عرفی از عرش فرود آمد و از خاک بر آورد
دیدگاهها **