- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من کیستم که چشم گشایم به روی تو این بس که می کنم به زبان گفت و گوی تو
2 ای آرزوی جان نظری کن به حال من زان پیشتر که جان دهم از آرزوی تو
3 خال نیم ز فکر میانت بلی مرا پیوند دیگر است به هر تار موی تو
4 هر صبح می کنم چو صبا ره سوی چمن باشد که یابم از گل نورسته بوی تو
5 پایم چو سوده شد به رهت بعد ازین چو اشک غلطم به خون و خاک پی جست و جوی تو
6 من اهل خوان وصل نیم کاش چون سگان سنگی خورم به سر ز مقیمان کوی تو
7 این نقش نو کشیده غزل نیست ای غزال طومار محنت است ز جامی به سوی تو