-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی صدخار رفته در پا، از هر گل زمینی
2 از شوق سجده کردن بر آستانه ی دوست هر عضو از تن من، چون گل شود جبینی
3 غافل نیم ز یادت، خاموش اگر نشینم حرف تو بر زبانم، نامی ست بر نگینی
4 تحسین کارفرما، بهتر ز مزدکار است صد معنی آفرینم، از ذوق آفرینی
5 از دیگری ست خرمن، ما را به هم چه جنگ است؟ این نکته را چه خوش گفت موری به خوشه چینی
6 جز من ز تیره بختی، در هند یافت، افسوس هر پای آستانی، هر دست آستینی
7 اینها سلیم کاکنون، من می کشم ازان زلف عمری به پیش ازینم، می گفت شانه بینی