1 آن به که دلت زهر بدی پرهیزد گل کار که ارخار بکاری خیزد
2 تو دوست گزین که با تو مهر انگیزد دشمنت زمانه خود هزار انگیزد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 انصاف زاختلاف ایام فرق پیدا کردی به گفت حق را الحق
2 آنجا که کمال کبریای قدم است توحید من و تو کفر باشد مطلق
1 ای دل مطلب زدیگران مرهم خویش خود باش به هر درد دلی محرم خویش
2 تنها بنشین و خود همی خور غم خویش ور همدمت آرزو کند همدم خویش
1 بنیاد وجود سخت سست افتاده است وین قابض روح نیک چست افتاده است
2 با کیست خصومت که حوادث را نیز بستست که از روز نخست افتاده است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **