1 سفید بود مرا روی و خال و موی سیاه زمانه بین بدل هر یکی چگونه نهاد
2 سفید روئی حالم شدست بهره موی سیاهرنگی مویم نصیب حال افتاد
1 چون فلک از آفتاب مشعله ئی درگرفت عرصه آفاق را جمله در آذر گرفت
2 خسرو سیاره چون تیغ ضیا برکشید لشکر ظلمت شکست کشور اختر گرفت
1 منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب
2 تا ابد نتوان ادای شکر این کردن که باز مسند عزت مشرف شد بشاه کامیاب
1 الوداع ایدل که ما زینجا سفر خواهیم کرد منزل اصلی خود جای دگر خواهیم کرد
2 هست دنیا در حقیقت رود عقبی را پلی ما مسافر بیگمان زین پل گذر خواهیم کرد