در آن حال که عاشق از عین‌القضات همدانی لوایح 116

عین‌القضات همدانی

آثار عین‌القضات همدانی

عین‌القضات همدانی

در آن حال که عاشق خود را بمعشوق نزدیکتر داند او دورتر بود و معشوق از او با نفورتر بود.

در آن حال که عاشق خود را بمعشوق نزدیکتر داند او دورتر بود و معشوق از او با نفورتر بود. ,

2 واقف شوی ای پسر بر اسرار غمش گرهیچ گذر کنی ببازار غمش

3 آن را که تو نزدیک باو میدانی آویخته بین ز دور بردار غمش

ای عزیز معشوق سلطان ولایت وجود عاشقست بقهر و غلبه فرو گرفته است و در وی بتقلب و کبریا و نفور متصرف شده هرگاه که عاشق قصد عالم قربت کند بتیغ قهرش پست کند و گوید اَلْمُلکُ عَقیمِ واگر بیچاره سر از لجۀ مودت برآرد و در عالم وداد قدمی نهد ناوک جان دوز بر دیدۀوقتش زند که السُلْطانُ لاضِدَّلَهُ ,

5 او پادشهست و عاشق زار بر درگه او فتاده خاکست

6 گر بر کشدش کسی شود او ورنه تو بدان که درهلاکست

آن مقتدای اهل تحقیق احمد غزالی قَدَّسَ اللّهِ رُوحَهُ گفته است عاشق زمین ذلت است و معشوق آسمان عزت او با ذلت این کی فراهم آید و ناز او با نیاز این کی بهم شود او چارۀ این و این بیچارۀ او: ,

8 هم سنگ زمین و آسمان خون خوردم نی سیر شدم نه با کسی خو کردم

9 آهو بمثل رام شود با مردم تو می‌نشوی چه کرد حیلت کردم

بیمار را دارو ضرورتست اما دارو را بیمار ضرورت نیست: ,

11 نی حسن ترا شرف زبازار منست بت را چه زیان که بت پرستش نبود

عکس نوشته
کامنت
comment