کدام دیده به دیدار از جهان ملک خاتون غزل 269

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

کدام دیده به دیدار یار بینا نیست

1 کدام دیده به دیدار یار بینا نیست کدام نطق به اوصاف یار گویا نیست

2 اگرچه حور و قصورند در بهشت برین به چشم عاشق بیچاره بی تو زیبا نیست

3 هزار سرو اگر در میان بستانست یکی چو قامت آن سروناز رعنا نیست

4 هزار عنبر سارا و مشک تاتاری اگرچه هست چو زلفین یار بویا نیست

5 تو از زمانه ی بدخو وفا چه می طلبی دلا که مهر درین روزگار گویا نیست

6 صبا چو بر سر کویش گذر کنی زنهار طریق عهد شکستن بگو که در ما نیست

7 مرا ز درد فراق تو نیست یک ساعت کز اشک دیده ی مهجور من چو دریا نیست

8 بسوخت خلق جهان را به حال زارم دل به سختی دل دلدار سنگ خارا نیست

9 به جان رسید دل من ز دست جور فراق اگر تو را به جهان صبر هست ما را نیست

عکس نوشته
کامنت
comment