-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که می گوید که هست این صورت از گل همه لطفی همه جانی همه دل
2 نه انسان گر ملک روی تو بیند شود حیران بر آن شکل و شمایل
3 سعادت باد رویت را در آن روز که گردد آفتاب و ماه زایل
4 تماشا را به روز حشر رضوان به استقبالت آید یک دو منزل
5 لب میگون و چشم نیم مستت کند تدبیر عاقل جمله باطل
6 مغان خورشید را زان میپرستند که از حسن رخت هستند غافل
7 سر دیوانگی دارد خردمند مگر زلفت کشد در وی سلاسل
8 بجز افسانه حسنت نگویند حدیثی با نمک در هیچ محفل
9 همام از بندگی دارد توقع قبولی تا شود مقبول و مقبل