کدام صبح سعادت بود مبارک از هلالی جغتایی غزل 268

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

کدام صبح سعادت بود مبارک ازینم؟

1 کدام صبح سعادت بود مبارک ازینم؟ که در برابرت آیم، صباح روی تو بینم

2 زهی مراد! که عاشق هلاک روی تو گردد مراد من همه اینست، من هلاک همینم

3 گهی که سر بنهم بر زمین بپیش سگانت چنان خوشم که: مگر پادشاه روی زمینم

4 رو، ای صبا، تو کجا آمدی؟ که از سر آن کو نشان پای سگش می رسد بنقش جبینم

5 اگر طبیب نهد گوش بر شکاف دل من هنوز بشنود از ضعف نالهای حزینم

6 کرم نمودی و گفتی: گدای ماست هلالی بلی، تو شاه بتانی و من گدای کمینم

عکس نوشته
کامنت
comment