کدام دل که ز عشقت از امیر شاهی سبزواری غزل 34

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟

1 کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟ کدام سینه که از داغ تو جراحت نیست؟

2 طبیب چاره دل گو مساز و رنج مبر که ناتوان مرا آرزوی صحت نیست

3 به قول ما می روشن نمی کشد زاهد درون تیره دلان قابل نصیحت نیست

4 اگر لطایف غیبت هواست، ای صوفی بنوش باده، که حاجب به رقص و حالت نیست

5 چو من به کوشش واعظ کسی نخواهم شد بگو تردد ضایع مکن که منت نیست

6 بمجلسی که سخن زان لب و دهان گذرد حدیث غنچه مگویم، که هیچ نسبت نیست

7 خیال روی تو تا نقش بسته ام در دل دگر هوای بتانم بهیچ صورت نیست

8 دلا مدار ز ابنای دهر چشم وفا که در جبلت این همرهان مروت نیست

9 به ناله دردسر خلق میدهد شاهی ز کوی خویش برانش، که اهل صحبت نیست

عکس نوشته
کامنت
comment