کدام سر که درین آستانه خاک نشد از جامی غزل 346

کدام سر که درین آستانه خاک نشد

1 کدام سر که درین آستانه خاک نشد کدام دل که به تیغ غمت هلاک نشد

2 کدام پیرهن ناز دوخت شاهد گل که در هوای تو چون جیب غنچه چاک نشد

3 برات حسن جزا کی رسد قتیلی را که حرف مهر تواش نقش لوح خاک نشد

4 به جرم عشق مرا غم هزار بار بسوخت عجب تر آنکه گناهم هنوز پاک نشد

5 خورای پاکدلی شو که مست ذوق شوی که آب باده نشد تا خورای تاک نشد

6 گذشت ناوکت از جان و عمرها بگذشت هنوز لذتش از جان دردناک نشد

7 نرفت بی مه رویت شبی که جامی را سرشک تا سمک و ناله تا سماک نشد

عکس نوشته
کامنت
comment