کدام سر که نشد خاک آستانهٔ از سلیم تهرانی غزل 739

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

کدام سر که نشد خاک آستانهٔ عشق؟

1 کدام سر که نشد خاک آستانهٔ عشق؟ علاج باد غرور است رازیانهٔ عشق

2 متاع صبر و خرد را به جای دیگر بر که نیست غیر زر قلب در خزانهٔ عشق

3 چو کاغذی که درآید ز مد مشق به موج تنم سیاه شد از نقش تازیانهٔ عشق

4 به موج فتنه چو سیلاب، خانهٔ ما را خراب کرد، که بادا خراب خانهٔ عشق

5 چو فاسقی که بپوشد لباس اهل صلاح به روزگار تو دارد هوس نشانهٔ عشق

6 حدیث درد دل ما به گوش کس مرساد که خواب می‌برد از دیده‌ها فسانهٔ عشق

7 پس از وفات، دلم را سلیم آفت نیست به خاک، مور بود پاسبان دانهٔ عشق

عکس نوشته
کامنت
comment