- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کدام سر که نشد خاک آستانهٔ عشق؟ علاج باد غرور است رازیانهٔ عشق
2 متاع صبر و خرد را به جای دیگر بر که نیست غیر زر قلب در خزانهٔ عشق
3 چو کاغذی که درآید ز مد مشق به موج تنم سیاه شد از نقش تازیانهٔ عشق
4 به موج فتنه چو سیلاب، خانهٔ ما را خراب کرد، که بادا خراب خانهٔ عشق
5 چو فاسقی که بپوشد لباس اهل صلاح به روزگار تو دارد هوس نشانهٔ عشق
6 حدیث درد دل ما به گوش کس مرساد که خواب میبرد از دیدهها فسانهٔ عشق
7 پس از وفات، دلم را سلیم آفت نیست به خاک، مور بود پاسبان دانهٔ عشق