-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کجا حرف تو آید به میان، گل گوش است همه تن شمع زبان است، ولی خاموش است
2 صبحدم بلبل شوریده کجا، خواب کجا بگذارید که از نکهت گل بیهوش است
3 نیست چشمی که ز آهم نبود اشک آلود دود غمخانه ی ما نوحه گر خاموش است
4 در کفم گر درمی هست چه دانم ز کجاست رقم سکه ی انعام جهان مغشوش است
5 هیچ کس نیست که از حرص نخورده ست فریب همچو نرگس همه را حلقه ی زر در گوش است
6 بهترین گوهر گنجینه ی هستی سخن است گر سخن جان نبود، مرده چرا خاموش است؟
7 قدردانی ز حریفان چو نمانده ست سلیم به نوازش چو سبو دست خودم بر دوش است