- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کجا ذکری از آن ابروی پرخم می رود گر رود آنجا حدیث ماه نو کم می رود
2 گوئیا مور سلیمان است خط گرد لبش کانچنان گستاخ بر بالای خانم می رود
3 دی جدا از همدمان میشد براهی گفتمش حیف ازین عمری که بی باران همدم میرود
4 دولت دردت چه خوش بودی بغم یکجا مقیم لیک چون درد تو می آید ز دل غم می رود
5 تا تو رفتی میرود از چشم ما پیوسته آب هر کجا جان می رود از پی روان هم می رود
6 خاک آن در درنظر وین طرف گریانم هنوز کعبه پیش چشم و آب از چشم زمزم می رود
7 گرچه بکجائی چو مجمر پای در دامن کمال طیب انفاس تو در اطراف عالم می رود