- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کجا با باد آن لب مجلسی انگیختند می پرستان می بکف از هر طرف در ریختند
2 تلخکامی برد جام از ما به دوران لبت ساقیان در بادهها گونی شکر آمیختند
3 آهوان بر گوشه گلزار دیدند آن دو چشم هر بکی زآن تیر غمزه جانبی بگریختند
4 تازگی و لطف دزدید از بناگوش تو در غوط ها دادند در آب آنگهش آویختند
5 در سجود آمد در و دیوار پیش آن جمال از نو در بتخانه ها هر سورتی کانگیختند
6 قصه دردم فرو می ریخت گردم پیش دوست گر پس از من دوستان خاک مرا می پیختند
7 مدعی گوید کمال از عشق رویت شد چو زر چند گوید چون مرا از بوته زینسان ریختند