1 هر جا سبکی حرام خواریست باشه چو پیاله باده نوشست
2 می گیرد عقد زر برانگشت هر کو چو شمامه زرد گوشست
3 در بند، شکم تهیست آن کس کز طبع چونی شکر فروشست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دلبرم هم ز بامداد برفت کرد ما را غمین و شاد برفت
2 آن همه عهدها که دوش بکرد با مدادش همه زیاد برفت
1 مکن ای دوست اگر بتوان کرد هر چه از شور وز شر بتوان کرد
2 نه دل من که بیک غمزۀ تو عالمی زیر و زبر بتوان کرد
1 ای در محیط عشقت، سر کشته نقطۀ دل وی از جمال رویت، خوش گشته مرکز گل
2 زلف تو بر بنا گوش، ثعبان و دست موسی خال تو بر نخدان ، هاروت و چاه بابل
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **