هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی از سعیدا غزل 569

هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی

1 هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی می زنم دست جنون را بر سر دیوانگی

2 گر ز اوضاعم جنون پیداست عیب من مکن سال ها شد حلقه کوبم بر در دیوانگی

3 پارهٔ آشفتگی چون گل به دست آورده ام تا کنم آن را نشان افسر دیوانگی

4 در اقالیم جنون، تدبیر را باید گذاشت نیست راهی عقل را در کشور دیوانگی

5 بر خیالات سعیدا بنگرد از راه شوق هر که می خواهد ببیند پیکر دیوانگی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر