-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کجا دم زدم از چشم بت کشمیرم خون مردم همه گردید گریبان گیرم
2 گنج ها جستهام از فیض خرابی ای کاش آن که کردهست خرابم، بکند تعمیرم
3 اگر آبم نزنی آتش خرمن سوزم ور خموشم نکنی شعلهٔ عالمگیرم
4 از سر کوی جنون نعرهزنان میآیم کو سر زلف تو آماده کند زنجیرم
5 بخت برگشتهٔ من بین که به میدان امید خم ابروی تو ننواخت به یک شمشیرم
6 نرم خواهم دل سنگین تو را تا چه کند گریهٔ با اثر و نالهٔ بیتاثیرم
7 گر به عشق تو کنم دعوی دل سوختگی میتوان سوز مرا یافتن از تقریرم
8 چون مرا میکشی از چره برانداز نقاب تا خلایق همه دانند که بیتقصیرم
9 دوش با زلف بلند تو فروغی میگفت دگری را به کمند آر که من نخجیرم