1 کجاست نشتر مژگان دوست تا دل ریش هزار چرخ زند بی خودانه بر سر بیش
2 تو هم ز بتکده آیی و طواف کعبه کنی اگر نقاب گشایم ز حسن طینت خویش
3 همه ز عاقبت اندیش اند سرگردان من این فریب نخوردم ز عقل دور اندیش
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر می نخورده ای ز منت انفعال چیست ای خون شرم ریخته این رنگ آل چیست
2 کی لازم است باده کشیدن ز جام زر مقصود تو اگر این است، قصور سفال چیست
1 غزلی گفتهام آن باعث گفتار کجاست نوگلی چیدهام آن گوشهٔ دستار کجاست
2 یک سبو می به در صومعه آرم که دگر میفروشان بستانند که بازار کجاست
1 گر شوم صد سال محروم از نگاه روی دوست دیده نگشایم مگر وقتی که آیم سوی دوست
2 تا قیامت هر سر مویم جدا در خون تپد گر به آرامم نباشد رخصت از سرکوی دوست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به