1 کجاست نشتر مژگان دوست تا دل ریش هزار چرخ زند بی خودانه بر سر بیش
2 تو هم ز بتکده آیی و طواف کعبه کنی اگر نقاب گشایم ز حسن طینت خویش
3 همه ز عاقبت اندیش اند سرگردان من این فریب نخوردم ز عقل دور اندیش
1 گشود برقع و توفان حسن عالم سوخت متاع شادی و غم جمع بود در هم سوخت
2 که زد به داغ دلم دامن کرشمه که باز به نیم شعله هم خان و مان مرهم سوخت
1 ممنون ترکتازی گردون دل من است آماده ی هزار شبیخون دل من است
2 هرگز نیامدش به غلط محملی به سر بیهوده گرد وادی مجنون دل من است
1 هرگز مگو که کعبه ز بتخانه خوشتر است هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
2 با برهمن حدیث محبت رواست، لیک در دام طایر حرم این دانه خوشتر است