- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کو شیفته ای کجاست چون من بر باد فراق داده خزمن
2 بگذاشته جان و تن معطل بی جان چه کنم کجا برم تن
3 بی جان چه کند سفر ، مجویید چیزی که کسی نیافت از من
4 در کوره ی آتش جدایی نی من که چو موم گردد آهن
5 با دل گفتم که پرده راز یکباره ز روی بر میفکن
6 گفت این چه حکایت است رفتم من هم چو تو نیستم تو جان کن
7 من گرد دهان دوست گردم نی هم جو توام به کام دشمن
8 می گرد به گرد سر چو گردن از طوق وفا کشید گردن
9 ای نور دو دیده ی نزاری بی روی تو نیست دیده روشن
10 فریاد رسم ز هجر فریاد مگذار چنینم آخر ای جَن