- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرحبا مرحبا کجا بودی دیر شد تا جمال ننمودی
2 یک دمم در حضور ننشتی یک شبم در کنار نغنودی
3 برشکستی و دیر پیوستی سیر گشتی ز ما بدین زودی
4 درِ خلوت سرایِ ما اکنون قفل کردی و باز نگشودی
5 خبری گوی صوفیانه بتا تا ز ابرام ما بیاسودی
6 تو خود از بدوِ فطرتِ اُولا در کنارِ خیالِ ما بودی
7 سخنی در تعارفِ ارواح گفته بودیم با تو نشنودی
8 مشرک ار خواندهای نزاری را هم هنوزش به وجه نبسودی
9 راست گفتی که پیشِ وجهِ خیال خونش از دیدهها بپالودی