-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجاست فتنه که آن شوخ را سوار کند زمانه را گل آشوب در کنار کند
2 گناه کارم و دردا که نیست آن عزت که انفعال به عفوم امیدوار کند
3 برای آن که دلیرش کند به خون ریزی زمانه شوق تو را مایل شکار کند
4 به ناله نرم بسازم دلت ، از آن ترسم که نالهٔ دگری در دل تو کار کند
5 خوش آن که پیش تو پرسند حال عرفی را شکایتی به کنایت ز روزگار کند