- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سامان شادمانی و برگ طرب کجاست دارم دلی که پاکتر از خانه ی خداست
2 گر صد بهار آمده، بیرون نمی رود فصل خزان به گلشن ما پای در حناست
3 افتادگی به وصل مرا سربلند کرد بخت سیاه بر سر من سایه ی هماست
4 منصور هرچه هست خود اقرار می کند از چوب و ریسمان دگر آیا چه مدعاست
5 شب های وصل، مضطرب از غمزه می شویم نادیدنی ست روی عسس، گرچه آشناست
6 ای وای اگر به شکوه زبان آشنا کنیم مهر خموشی لب ما مهر کربلاست
7 عمرم چو گردباد به سرگشتگی گذشت خاک وجود من مگر از گرد آسیاست
8 مجنون عشق در ره آوارگی سلیم چون سنگ آسیا به سماع از صدای ماست