- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجاست راکبت ای مرکب نکوسیما علی اکبر من کرده در کجا ماوی
2 جوان نو خط و فرزند نو رسم چو نشد کجا به خاک مکان کرد و غرقه در خو نشد
3 برون نیاوری از انتظار جان مرا نمیدهی خبر اکبر جوان مرا
4 مرا چرا ز علی اکبرم جدا کردی جوان نو سفرم را چرا نیاوردی
5 گمان نداشتم آنقدر بیوفا باشی که بیسبب ز علیاکبرم جدا باشی
6 برای چیست که زین تو واژگون گشته ز پای تا بسرت از چه غرقه خون گشته
7 ز شرم آب اگر اکبرم نیامده است به برج خیمه ه انورم نیامده است
8 بگو سکینهام ای نوجوان ز آب گذشت دگر ز خواهش آب از دل کباب گذشت
9 بیا علاج دل دردمند لیلا کن ز گریه مادر افسرده را تسلی کن
10 فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را نموده کور اگر آسمان چراغم را
11 مرا رسان ز برای خدا به بالینش که وقت مرگ ببندم دو چشم حقبینش
12 بهسوی خیمه رسانم قد رسایش را کشم ز مهر سوی قبله دست و پایش را
13 رسید وقت ز فاق یگانه فرزندم به خیمه حجله شادی برای او بندم
14 نموده است ز خون گلو خضابش را به حجله رفته ببوسد دو دست بابش را
15 ز بس که واقعه کربلا غمانگیز است همیشه دیده (صامت) ز غصه خونریز است