ای جا که منم تا از حکیم نزاری قهستانی غزل 325

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ای جا که منم تا به خرابات بسی نیست

1 ای جا که منم تا به خرابات بسی نیست لیکن چه کنم محرم این راز کسی نیست

2 بر سر بتوان رفت به منزل گه محبوب سهل است پیاده بروم گر فَرَسی نیست

3 پنداشتم اوّل که مرا خاص مرایی در هیچ سری نیست که از تو هوسی نیست

4 بی دوست بهشتم به چه کارست و نه مردم گر بر دل من هر دو جهان جز حرسی نیست

5 بر چشمه ی چشمم بنشین تا بگشایی خوناب چو سیلاب که کم از ارسی نیست

6 چه کاه برِ همّت مردان چه کُهِ قاف عنقای تو در چشم نزاری مگسی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment