- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جا که منم تا به خرابات بسی نیست لیکن چه کنم محرم این راز کسی نیست
2 بر سر بتوان رفت به منزل گه محبوب سهل است پیاده بروم گر فَرَسی نیست
3 پنداشتم اوّل که مرا خاص مرایی در هیچ سری نیست که از تو هوسی نیست
4 بی دوست بهشتم به چه کارست و نه مردم گر بر دل من هر دو جهان جز حرسی نیست
5 بر چشمه ی چشمم بنشین تا بگشایی خوناب چو سیلاب که کم از ارسی نیست
6 چه کاه برِ همّت مردان چه کُهِ قاف عنقای تو در چشم نزاری مگسی نیست