فقرم کجا ز جلوهٔ دنیا زبون از حزین لاهیجی غزل 379

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

فقرم کجا ز جلوهٔ دنیا زبون شود؟

1 فقرم کجا ز جلوهٔ دنیا زبون شود؟ موج سراب، دام ره خضر چون شود؟

2 سودای زلف یار، به دیوانگی کشید فکری که در دماغ بماند، جنون شود

3 در سینه شکسته دلان تو آه نیست چون بشکند سپاه، علمها نگون شود

4 بی شفقت است ناخن خارا تراش عشق نزدیک شد غبار دلم بیستون شود

5 در قلزمی که شورش عشق است، ناخدا بالد به خویش قطره و دریای خون شود

6 خاکم به باد رفت وز یادم نمی روی عشق آن خیال نیست که از دل برون شود

7 در نشئه، نیست عقل فلاطون کم از شراب هر کس گزید خلوت خم، ذوفنون شود

8 هر برگ از بهار دگرگیرد آب ورنگ از خون دیده، چهره مرا لاله گون شود

9 عمری که هست مایهٔ آزادگی حزین حیف است صرف محنت دنیای دون شود

عکس نوشته
کامنت
comment