- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عزم کجا کردهای باز که برخاستی موی به شانه زدی زلف بیاراستی
2 ماه چو روی تو دید گفت زهی نیکوی سرو که قد تو دید گفت زهی راستی
3 آتش غوغای عشق چون بنشستی نشست فتنهٔ آخر زمان خاست چو برخاستی
4 دوش در آن سرخوشی هوش ز ما میر بود کاسه که میداشتی عذر که میخواستی
5 پیش عبید آمدی مرده دلش زنده شد باز چو بیرون شدی جان و تنش کاستی