آن کجا شد کز تو گه گه از ابن حسام خوسفی غزل 131

ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

آن کجا شد کز تو گه گه مرحبایی داشتم

1 آن کجا شد کز تو گه گه مرحبایی داشتم در حریم کعبه ی کویت صفایی داشتم

2 دی گذشتی و نکردی التفاتی سوی من خود نگفتی دردمند مبتلایی داشتم

3 دوش ز آب دیده و از آتش دل تا سحر در میان آب و آتش ماجرایی داشتم

4 ناله ی شبگیر و آه سوزناکم نیم شب این همه رنج و عنا آخر ز جایی داشتم

5 خوف گردابست و بیم موج و دریای عمیق یار کشتیبان نگفتی کاشنایی داشتم

6 دست و پایی بایدم زد کابم از سر در گذشت دست و پایی می زنم تا دست و پایی داشتم

7 ای طبیب دردمندان بر سر بالین من یک قدم نه کز تو امید دوایی داشتم

8 معتکف در گوشه ی محراب ابروی تو دوش تا سحر گه دست حاجت بر دعایی داشتم

9 بر گلستان جمالت دوش چون ابن حسام همچو بلبل بر چمن برگ و نوایی داشتم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر