-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجا شد آنکه ز بغداد مستقر سلف به حله روی نهادم ز حله رو به نجف
2 نجف مگوی که آن قبله جای مجد و علا نجف مگوی که آن بارگاه عز و شرف
3 نهاده اهل وفا بر ستانه او روی کشیده اهل صفا بر حوالی او صف
4 بر آن ستانه فرو ریختم ز جیب نیاز ز عجز و ضعف هدایا ز فقر و فاقه تحف
5 ز فوت عمر گرامی و روزگار شریف که جز به خدمت آن روضه گشته بود تلف
6 گهی به یا حزنا ساختم نوای حزن گهی به یا اسفا سوختم به داغ اسف
7 فغان کشیدم از اندوه آن ز سینه چو چنگ طپانچه کوفتم از درد آن به روی چو دف
8 بر آن شدم که چو جامی ازان حریم مراد عنان عزم نپیچم دگر به هیچ طرف
9 ولی دریغ که بازم سپهر حادثه زای زمام دولت و اقبال در ربود ز کف