- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر گاه که از مهر به کین میل تو بیش است اول نمک سینه ی ما باش که ریش است
2 معشوق در آغوش و مرا آیینه در کف از بس که دلم شیفته ی زشتی خویش است
3 زندان بود آمیزش آن کز ره عادت در کشمکش صحبت بیگانه و خویش است
4 دانم که شفیق اند طبیبان همگی، لیک مرهم که نه معشوق نهد دشمن ریش است
5 با کعبه روان انس نگیرد دل عرفی دایم قدمی چند ازین قافله پیش است